**دلنوشته های من**

 

این دل که میگویند نمیدانم کجاست؟

اما گاهی عجیب میگیرد! ...

گاهی دلتنگ می شود! ...

گاهی هم چاره ای جز صبر ندارد ...

گاهی به در بسته میخورد و هر چه به هر جا میرود باز هم ...

این دل که میگویند نمیدانم کجاست مثل عقل مثل خدا ...

مثل خدا که نمیدانم کجاست ؟

مثل خدا که تا به حال ندیدمش ...

مثل خدا که گاهی دلگیر میشوم از اینکه چرا سرش اینقدر شلوغ است که مرا فراموش کرده غافل از

اینکه من او را فراموش می کنم...

مثل خدا که گاهی عجیب دلتنگش میشوم ...

مثل خدا که گاهی میخواهم از همه چیز به او پناه ببرم ...

مثل خدا ......

اما خدا تو که بی مثالی!

میدانم که حرفم را فهمیدی میدانم که میفهمی چه میگویم ؟

خدای بی مثال دلم گرفته ...دلی که نمیدانم کجاست !

شاید آمده پیش تو ....

دلم را پس نفرست فقط راه را نشانم بده تا من هم بیایم...



نظرات شما عزیزان:

دلتنگ
ساعت12:00---29 دی 1392

ﺩﻧﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻟﻘﻪ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺸﻴﺪ |:

ﺍﻭﻟﺶ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ …

ﺑﻌﺪﺵ ﺣﺲ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﺎﺵ ﭼﻨﺪﺭﻭﺯ ﺭﻭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺑﺘﻪ …

ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪﺭﻭﺯﯼ ﺩﻧﺪﻭﻧﯽ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ . . . !

ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮﻧﻪ


عشق2طرفه
ساعت17:45---26 دی 1392
دلتنگی
پاسخ:مرسی داداش


naeeme
ساعت15:05---26 دی 1392
میگن به هر چی بخنـــــدی سرت میاد...

.

خــــــــــدایا؛ به دلتنگی چه موقعی خندیدم که انقدر دلتنگم...؟؟؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 25 دی 1392 ] [ 22:16 ] [ فرزانه ] [ ]